-آرزوهاي انسان در چه مواردي مستحسن و در چه مواردي مذموم است؟
(0)
-به چه كسي آزاد مي گويند؟(0)
-در جامعه ي امروزي چگونه مي توانيم آزاده باشيم؟
(0)
-معروف است كه بشر مختار و آزاد آفريده شده , و سرنوشت او در دست خود اوست . واو , خود سرنوشت ساز , و طراح نحوه زندگي آينده خود مي باشد . از طرف ديگر قانون وراثت كه از اصول علمي مسلم جهان ما است , به ما مي گويد كه فرزندان نه تـنها وارث مال و صفات ظاهري پدران و مادران هستند , بلكه صفات دروني و روحيات خوب و بد آنان را نيز به ارث مي برند , و صفات و روحيات موروثي درسرنوشت آنان كاملا موثر است . چگونه مي توان انسان را در تعيين سرنوشت خود آزاد دانست ؟(0)
-آيا آزادي مستلزم وحدت اديان نيست ؟(0)
-معناي آزادي در اسلام چيست ؟(0)
-نظر اسلام درباره آزادي عقيده چيست ؟(0)
-نظر اسلام درباره آزادي انسان چيست ؟(0)
-چرا اسلام , اسلام آوردن بردگان را موجب آزادي آنان نداسته است ؟(0)
-اسلام مي گويد : پيروان هر دين و آييني حق حيات دارند و بطور آزاد مي تواند خود را معرفي كند پس چرا از پيروان ديگر ماليات و جزيه دريافت مي كند ؟(0)
-آرزوهاي انسان در چه مواردي مستحسن و در چه مواردي مذموم است؟
(0)
-به چه كسي آزاد مي گويند؟(0)
-در جامعه ي امروزي چگونه مي توانيم آزاده باشيم؟
(0)
-معروف است كه بشر مختار و آزاد آفريده شده , و سرنوشت او در دست خود اوست . واو , خود سرنوشت ساز , و طراح نحوه زندگي آينده خود مي باشد . از طرف ديگر قانون وراثت كه از اصول علمي مسلم جهان ما است , به ما مي گويد كه فرزندان نه تـنها وارث مال و صفات ظاهري پدران و مادران هستند , بلكه صفات دروني و روحيات خوب و بد آنان را نيز به ارث مي برند , و صفات و روحيات موروثي درسرنوشت آنان كاملا موثر است . چگونه مي توان انسان را در تعيين سرنوشت خود آزاد دانست ؟(0)
-آيا آزادي مستلزم وحدت اديان نيست ؟(0)
-معناي آزادي در اسلام چيست ؟(0)
-نظر اسلام درباره آزادي عقيده چيست ؟(0)
-نظر اسلام درباره آزادي انسان چيست ؟(0)
-چرا اسلام , اسلام آوردن بردگان را موجب آزادي آنان نداسته است ؟(0)
-اسلام مي گويد : پيروان هر دين و آييني حق حيات دارند و بطور آزاد مي تواند خود را معرفي كند پس چرا از پيروان ديگر ماليات و جزيه دريافت مي كند ؟(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:718 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:42

اصول مهمي كه رعايت آن براي پزشك ضروري ميباشد چيست؟
البته شايسته است پزشك مانند هر انسان ديگر، تمام صفات كمال انساني را دارا باشد، هر چند برخي از صفات از لحاظ حرفة پزشكي، داراي اهميت خاصي است و آراستگي طبيب به آنها، ماية كارايي در امر طبابت ميشود و مآلاً نتيجة مطلوبتري در امر معالجة بيماران به دست ميآيد.
اين اصول عبارتند از:
1 ـ آگاهي از طب
صاحب هر شغل و حرفهاي لازم است كه مهارتهاي مورد نياز شغل و حرفة خود را به دست آورد و رعايت اين اصل براي پزشك كه با جان انسان سرو كار دارد از اولويت خاصي برخوردار است.
«ابن اخوة قرشي» دربارة وظايف پزشك مينويسد: طبيب بايد به چگونگي تركيب بدن و مزاج اعضا و بيماريهاي اعضا و علل و نشانهها و داروهايي كه آنها را بهبود ميبخشد، آگاه باشد؛ و نيز طرز تهية دارو و روش مداوا را بداند، و هر كس چنين نباشد، روا نيست كه به معالجة بيماران بپردازد، بخصوص معالجهاي كه در آن احتمال خطر باشد و كسي را سزاوار نيست به آنچه كه آگاهي ندارد، بپردازد. آنگاه با حديثي از رسول خدا بر گفتار خود استشهاد ميكند كه آن حضرت فرمود:
1. «هر كس بدون آگاهي به امر طبابت بپردازد، ضامن است». (ابن اخوه قرشي، معالم القربة: 116)
2. تلاش پيگير در بالا بردن سطح معلومات
علم و دانش بالأخص دانش پزشكي، چشمة جوشاني است كه در هر لحظه ره آورد تازهاي دارد؛ اكتفاي پزشك به دانشهاي پيشين، ماية ركود امر پزشكي و در حقيقت يكنوع واپسگرايي است.
پزشك غير حاذق يعني اطبايي كه در رشتهاي از طب اطلاعات كافي ندارند و در عين حال براي آزمايش و تجربه و يا براي ثروت اندوزي و يا سهل انگاري و مسامحه و يا به هر علتي، در آن دخالت ميكنند و دست به درمان يا عمل جراحي ميزنند كه نتيجة نا مطلوبي دارد، چنين طبيبي مسلماً از نظر شرعي ضامن است، حتي گاهي ممكن است مصداق قتل عمد باشد و به قصاص منتهي شود؛ لااقل قتل خطاست. زيرا فرض اين است كه ناآگاهانه اقدام به طبابت كرده است و در كاري كه وظيفة او نبوده دخالت نموده است (جواهر الكلام، /42ـ 44) و در حقيقت طبابتِ يك چنين افراد، بسان طبابتِ افراد غير طبيب است.
اصولاً طبيب با ايمان و متعهد كسي است كه اگر واقعيت بيماري را تشخيص ندهد، بيمار را به طبيب متخصصي هدايت كند. مخصوصاً در عصر ما كه رشتههاي پزشكي بسيار گسترش پيدا كرده است، ممكن است يك نفر در يكي از رشتهها از همه آگاه تر باشد و در رشتة ديگر از همه ناآگاهتر، اين براي طبيب عيب نيست كه در رشتهاي كه وارد نيست دخالت نكند و يا بيماري را كه تشخيص نداده به ديگري معرفي كند، عيب آن است كه نا آگاهانه اقدام كند و جان انساني را به خطر اندازد، يا انساني را در تمام عمر ناقص كند، و از همه گذشته مسئوليت الهي را بر دوش بگيرد.
به هر حال اين گروه از پزشكان، مسلماً در مقابل اشتباهات خود مسئولند و بايد دية جنايتِ خود را طبق آنچه در شرع آمده است بپردازند.
3. دقت در تشخيص بيماري
نخستين مرحلة طبابت، تشخيص بيماري است، و خطا در اين مرحله، ديگر تلاشهاي صادقانة پزشك را به هدر ميدهد. با اهميتي كه اين گام از مرحلة طبابت دارد، پزشك بايد در اين مورد دقت بيشتري مبذول بدارد و اگر شرايط روحيِ او اجازة طبابت نميدهد، از پذيرش بيمار خودداري كند، زيرا مسامحه در اين بخش، جان بيمار را به خطر افكنده و به حيات او خاتمه ميدهد، يا او را تا ابد ناقص العضو ميسازد. پزشك با انساني سرو كار دارد كه كشتن فردي از او بدون جهت، بسان كشتن همگان و احياي او بسان احياي همه است. (مائده/32)
حرفه پزشكي مانند ساير حرفهها نيست كه براي جبران خطا و اشتباه آن، راهي وجود داشته باشد بلكه نوعاً در اين كار خطا و اشتباه غير قابل جبران است. پزشك اگر حاذق هم باشد و در انجام وظايف خود دچار اشتباهي بشود، از طرف محاكم قضايي تحت تعقيب قرار ميگيرد.
اگر پزشكاني كه در كار خود حاذق و ماهرند و صلاحيت اقدام به درمان يا جراحيِ بيماران را دارند، ولي بر اثر سهل انگاري و عدم دقّت مرتكب اشتباهي ميشوند كه جان بيمار و عضوي از اعضاي او به خاطر ميافتد، مثلاً درجايي كه بدو ن آزمايشهاي مختلف و گرفتن عكس، نميتوان بيماري را تشخيص داد، با حدس و گمان عمل ميكنند و در نتيجه مرتكب خطا ميگردند و يا به هنگام معاينه، دقت لازم را انجام نميدهند و يا مثلاً براي ثروت اندوزي آن قدر بيمار ميپذيرند، آنگاه كه نفر آخر در مقابل آنها قرار ميگيرد، ديگر قدرت تشخيص و توانايي نوشتنِ نسخة صحيح را از دست دادهاند.
به طور مسلم اين گونه افراد، هم از نظر اخلاقي و هم از نظر شرعي مسئولند. و براي خطاهايي كه مرتكب ميشوند بايد ديه بپردازند. و اين افراد در اصطلاح «جاهل مقصر» شناخته ميشوند.
4. امانت و درستكاري
اين اصل اخلاقي به شغل شريف پزشكي اختصاص ندارد بلكه بايد تمام صاحبانِ حرفه آن را رعايت كنند. امام صادق(ع) ميفرمايد: صاحب هر صنعت و حرفهاي از به كارگيري سه اصل، چارهاي ندارد:
1. در كار خود حاذق باشد.
2. در آن كار، حق امانت را ادا نمايد.
3. نسبت به مراجعان خوشرو و مهربان باشد.(الآداب الطيّبه في الإسلام، /114)
5. تقوا و پرهيزگاري
تقوا و صيانت نفس در گناه و قانون شكني، از عاليترين نمونههاي فضيلت است و رعايت اين اصل براي طبيب بيش از ديگران ضروري است، قلمرو تقوا بسيار وسيع است و گسترده است، از اين جهت شغل شريف طبابت، نبايد، مقدمة سياست كاري گردد، و يا از اين طريق به گردآوري ثروت همّت گمارد، و بايد در تماس با زنان حداكثر عفاف را رعايت نمايد، پزشك جوان و نيرومند، در برابر زنان جوان و زيبا، در لب پرتگاه سقوطِ اخلاقي است كه جز با استمداد از تقواي الهي نميتوان از آن جَست.
6. حلم و بردباري
حلم و بردباري كليد پيروزيهاست، و از قديم الايام «صبر و ظفر» را دو دوست ديرينه خواندهاند، و سعدي شيرين زبان ميگويد:
صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند كز اثر صبر نوبت ظفر آيد
اين خصلت در پزشك از اين جهت اهميت دارد كه پزشك بنا به اقتضاي شغل خود، پيوسته با اشخاص و افرادي سرو كار دارد كه در اثر بيماري و گرفتاري، صبر و طاقت خود را از دست دادهاند و ممكن است كمترين برخورد تند، آنان را بشوراند. بنابراين ارتباط با اين گونه افراد به منظور معالجه و مداوا، حلم و بردباري زيادي ميخواهد.
7. حسن خلق
صفت حسن خلق اختصاص به حرفة پزشكي ندارد بايد صاحب هر شغل و حرفهاي داراي اين صفت باشد و اين صفت، انسان را در دنيا و آخرت به درجات عالي ميرساند
نظاميعروضي سمرقندي كه در قرن ششم ميزيسته انتظار مردم را از پزشك، به صورت ذيل بيان كرده است «اما طبيب بايد كه رقيق الخلق، حكيم النفس، جيد الحدس باشد، و حدس حركتي باشد كه نفس را بود، در آراي صائبه، اعني كه سرعت انتقالي بود از معلوم به مجهول، و هر طبيب كه شرف انسان نشناسد رقيق الخلق نبود، و تا منطق نداند حكيم النفس نبود، و تا مؤيَّد نبود به تأييد الهي، جيّد الحدس نبود…». (نظاميعروضي، چهار مقاله/106)
8. راز داري
از وظايف اخلاقي و ديني هر مسلماني اين است كه راز برادر و خواهر ديني مسلمان خود را حفظ نمايد و از افشاي آن خود داري كند و در تعاليم اسلام، بر «كتمان سرّ» تأكيد شده است، پيامبر اكرم(ص) فرمود: «راز برادر مسلمان خود را به ديگران باز گو كردن خيانت است». (نراقي، جامع السادات: 2/310)
اين فريضه اخلاقي در مورد پزشك، بنا به اقتضاي شغلي از اهميت بيشتري برخوردار است؛ زيرا اوّلاً: در صورتي كه بيمار اطمينان پيدا كند كه اسرارش نزد پزشك معالجش حفظ خواهد شد، با اطمينان كامل همة آنچه را كه در معالجه و مداواي وي ممكن است دخالت داشته باشد، بيان ميكند و مسلماً اظهارات او در تشخيص بيماري و مداواي او به پزشك كمك ميكند. در اين باره علي(ع) ميفرمايد: «كسي كه زواياي پنهان بيماريش را كتمان نمايد، طبيب او از معالجة وي عاجز ميماند» (عاملي، الآداب الطبية في الاسلام .128)
ثانياً: افشاي اسرار علاوه بر اين كه موجب هتك حرمت اشخاص ميشود، ممكن است باعث فتنه و فساد و خونريزي هم بشود. بنابراين حفظ اسرار پزشكي از اهميت خاصي برخوردار است.
9. هدف خدمت به خلق خدا
دانشجوي علوم پزشكي از همان مرحله نخست كه اين رشته را به عنوان رشته تحصيلي خود بر ميگزيند، بايد به اين نيت به اين ميدان گام نهد كه از اين طريق، بهتر ميتواند به جامعه و نيازمندان و درد مندان خدمت نمايد. در اين خصوص در پند نامة اهوازي آمده است كه: «پزشك بايد در ميان بيماران و حسن تدبير و معالجة آنان چه با غذا و چه با دارو بكوشد و منظورش از درمان، استفاده و پول پرستي نباشد و بيشتر اجر و ثواب را مدّ نظر داشته باشد». (پند نامة اهوازي)
طبيب، گرچه به مثابة انبيا و اوصيا و علماي رباني نيست ولي ظرافت كار و شكل گيري هدفش، بر پاية سالم سازي تن و روانِ انسانها استوار است و از اين جهت ساير جنبههاي بايد در حاشية اين انگيزة متعالي قرار گيرد. اگر محور كار پزشك انگيزهها مادي باشد، در معرض لغزش واقع شده چه بسا نتواند حقوق انسانهاي بيمار را تأمين نمايد.
ابن اخوه در پايان بحث «وظايف پزشك» ميگويد: «شايسته است محتسب، از طبيبان تعهدي را كه بقراط از اطبا گرفت بگيرد و نزد او سوگند ياد كنند كه به كسي داروي زيانبخش ندهند و با سمّ تركيب نكنند، و داروي سقط جنين را به زنان و داروي قطع نسل را به مردان نگويند، و چون نزد مريض آيند از نگريستن به محارم چشم پوشند و رازها را فاش نسازند و هتك حرمت نكنند و از كارهاي ناروا بپرهيزند» (معالم القربة /168 ـ 167)
10. سخاوت و مردانگي
مردانگي و رفع نياز ديگران به طور رايگان در حدّ امكان، براي همگان يك وظيفة انساني است؛ در جهان آفرينش، تمام موجودات، مازاد نيروي خود را به طور رايگان در اختيار انسان قرار ميدهند و قلب انسان كه تمام اطبا با آن سروكار دارند، خون مازاد از تغذية خود را به سراسر بدن ميفرستد، چه بهتر پزشكانِ شريف در مواردي نه تنها از بيمار چيزي نخواهند، بلكه او را كمك نيز بكنند.

: آية الله جعفر سبحاني
سيماي فرزانگان ج 1

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.